
19/01/2025
داستان خانم نجار وداکتر
روز پیش خانم باتاب و تب
منتظربنشسته دیدم در مدب
نوبت اون شد به وقت انتظار
پیش دکتور رفت با احوال زار
گفت دکتور صبح ها هستم همین
دیدم اندر روی سینه نقطه چین
خال و خط ونقطه و لک سیاه
پر بود در زیر و رویی سینه ها
سینه هایش دید وگفت ای نازنین
مطمین هستی که میگویی چنین
خط وخال راکه میگویی کجاست
سینه از سالمترین سینه هاست
خانم گفت وقت ترک رخت خواب
سینه هایم پاک میشویم به آب
خندیی زد دکتور وگفت ای عزیز
بیهوده غم دردل پاکت مه ریز
گفت حال گو شغل وکار همسرت
چیست تابینم چه آید برسرت
گفت نجار هست آن عالی جناب
صندلی ساز هست ومیزو تخت خواب
گفت برشوی غرم ساقت بگو
لااقل از بهر حفظ آبرو
قبل ازآن ساعت که در بستر روی
شیر خواری بستر همسر شوی
آن مدادی (قلم)را که داری پشت گوش
درزمین بگذار وبعداشیر بنوش.