Moner Nisar

20/11/2025

19/11/2025

🔻
استاد محترم یک برادر نوجوان دارم مدتی میشود از خانه پول دزدی می‌کند. دفعه ی آخر هفت هزار دزدید و ما خبر شدیم و از پیش اش گرفتیم. حیران هستیم چطور این مشکل را حل کنیم که در آینده اینکار را نکند و بد عمل نشود و ما بدنام نشویم.
🔺
من به‌عنوان یک روان‌شناس چند راهکار عملی و محترمانه برای خانواده‌هایی که با رفتار دزدی نوجوان روبه‌رو می‌شوند پیشنهاد می‌کنم:

ابتدا آرام باشيد و از برخورد تند خودداری کنيد هدف اصلاح و بازسازی اعتماد است، نه تحقیر یا انتقام.
مال‌مسروقه باید بازگردانده شود و نوجوان مسئولیت بازپرداخت و عذرخواهی را بپذیرد این کار از منظر دینی (توبه و بازگرداندن حق) و اخلاقی ضروری است.
#علت‌یابی_کنید: بدون سرزنش با نوجوان گفتگو کنید تا بدانید انگیزه چیست فشار مالی، تاثیر دوستان، کنترول تکانه، یا مشکل روانی. شناخت علت راه‌حل را مشخص می‌کند.
قواعد روشن و عواقب معقول تعیین کنید عواقب باید ثابت، منصفانه و آموزنده باشد (مثلاً مسئولیت مالی داخل خانه یا بازپرداخت قسطی)
از مرجع دینی یا بزرگان قابل‌اعتماد خانواده برای راهنمایی و میانجی‌گری استفاده کنید تا هم آبروی خانواده حفظ شود و هم پشتیبانی روحانی فراهم گردد.
اگر رفتار تکرار شود یا نشانه‌های عمیق‌تری (افت تحصیلی، مصرف مواد، رفتارهای تکانشی) دیده شود به مشاورهٔ تخصصی روان‌شناس ارجاع دهید؛ مداخله زودهنگام پیشگیری‌کننده است.

: از برچسب‌زدن خودداری کنید؛ تحقیر و برچسب‌ها مشکل را تشدید می‌کند. هدف بازسازی اعتماد و اصلاح رفتار است، نه رسوایی یا طرد.

18/11/2025

🔻
سلام استاد محترم میخواستم یک مشوره بگیریم
مه یک سال است نامزد استم تا یک سال هیچی از نامزدم نخواستم حتی کارت مبایل اما در این اواخر اخلاقش تغییر کرده حتی برم زنگ و پیام هم نمیته تا یک ماه هم برش زنگ و پیام ندادم بیبنم خودش خبری می گیره یا خیر اما هیچ خبری نگرفت وقتی خودم پیام دادم میگه چیزی به گفتن ندارم نمیفهم دلیلش چیست؟
البته ناگفته نماند قبل از نامزدی مان در ارتباط با دختری چند سالی بوده خودش خو میگه دوستش نداشتم اماچرا باور نمتانم حرفش تا یک سال نامزدی ما اخلاقش خوب بود نمیفهم حالا چرا تغییر کرده.
🔺
تغییر رفتار نامزدت می‌تواند چند دلیل داشته باشد؛ یا از نظر احساسی دچار تردید شده یا مشکلی در خانواده‌اش پیش آمده یا هنوز از گذشته‌اش کاملاً رها نشده است.
در چنین وضعیت، سکوت طولانی و بی‌تفاوتی او نشانه‌ی بی‌احساسی یا سردی عاطفی است نه خستگی ساده. تو حق داری بدانی در کجای رابطه ایستاده‌ای. بهتر است بدون بحث و گلایه آرام و محترمانه با او صحبت کنی و مستقیم بپرسی آیا هنوز به ادامه‌ی این نامزادی باور دارد یا نه. اگر پاسخ‌اش مبهم یا سرد بود نشانه‌ی آن است که علاقه و توجه‌اش کم شده در آن صورت، بهتر است خودت را خسته و منتظر نگه نداری. در اسلام، نامزادی مرحله‌ی شناخت است، نه اسارت احساسی. اگر در این مرحله صداقت و محبت از بین برود، ازدواج موفقی به‌دنبال ندارد.

: دعا کن، آرام بمان و اگر دیدی علاقه و توجه واقعی در او نیست تصمیمت را با عقل بگیر نه با دلسوزی. کسی که واقعاً دوستت داشته باشد، هرگز بی‌دلیل خاموش نمی‌ماند.

17/11/2025

🔻
من خانم 21 ساله هستم یک دخترک یک ساله دارم ازدواجم به خاست خودم بود به عاشقی ازدواج کردم سه سال از ازدواج میشه اما شواهرم به هر گپ همرایم جنگ می‌کنه زود قهر میشه میگه برو طلاق هستی دخترم را بان خودت برو هیچ توجه برم نداره حتا همرایم درست گپ نمیزنه فقط شبی های که خودش میخایه هم این همبستر شود نزدیکم میشه بعد رفتارش زیاد بد است همرایم نمیفهم چی کار کنم لطفا راهنمای کنین
سوالمه نشر کنید
🔺
وقتی زنی با عشق ازدواج کند و بعد با بی‌ مهری رو به‌ رو شود از نظر روانی خیلی آسیب می‌بیند. اما هنوز هم می‌توانی با صبر و روش درست، راهی برای آرامش پیدا کنی.
رفتار شوهرت نشان می‌دهد که یا فشار روحی و خستگی دارد یا توانایی درست ابراز احساساتش را بلد نیست. مردها گاهی به جای گفت‌وگو با خشم واکنش نشان می‌دهند. در چنین شرایطی، سکوت و آرامش تو بهتر از بحث و جدال است. وقتی آرامی کم‌کم ذهن او هم نرم می‌شود.
در زمانی که حالش خوب است آرام با او صحبت کن. از احساساتت بگو نه از شکایت. بگو که احترام و گفت‌وگو برای آرامش هر دو لازم است. اگر حاضر نیست گوش دهد از یک بزرگ خانواده یا مشاور خانواده یا مشاور مذهبی مورد اعتماد کمک بگیر تا میان‌تان صحبت کند.
اسلام مرد را مسئول محبت و احترام به همسر می‌داند و زن را به صبر و تدبیر سفارش کرده است.

: اگر دیدی بی‌احترامی و تهدید طلاق ادامه دارد، بهتر است برای مدتی نزد خانواده‌ات بروی تا هم او و هم خودت فرصت فکر کردن پیدا کنید. گاهی فاصله‌ی کوتاه، بهتر از ادامه‌ی تنش روزمره است.

16/11/2025

🔻
سلام استاد بزرگوار
من یک دختری ۲۳ ساله هستم در زندگی خیلی مشکلات داشتم پدر و مادرم فوت کردن دو ماه شده که با پسر خاله خود نامزاد شدم اما برادرانم و نا مادری ام زیاد راضی نیست و وقتی که نامزادم به خانه ما میایید خانواده ام رفتار درست با نامزادم و خودم ندارد
خواستگاری زیاد داشتم اما هیچ کدام قبول نکدم به همین دلیل خیلی ناراحتی و دلسردی بین خودم و خانواده ام پیش آمده لطفاً راهنمایی کنید که در این مورد چکار کنم
سوالمه نشر کنید تشکر
🔺
خودت در شرایط سختی قرار گرفتی چون هم داغ پدر و مادر داری و هم میان عشق و خانواده گرفتار شدی. مخالفت برادرانت شاید از دشمنی نباشد بلکه از نگرانی و ناآشنایی با نامزادت باشد.
بهتر است با آرامش و احترام با آن‌ها صحبت کنی و بگویی تصمیمت از روی شناخت است نه احساس. از نامزادت هم بخواه در برخورد با خانواده‌ات نهایت احترام و صبر را نشان دهد تا دلشان نرم شود.
اسلام رضایت خانواده را مهم می‌داند، اما اگر مخالفت‌ شان بی‌دلیل باشد، می‌توانی با حفظ حرمت از حق خود دفاع کنی. نگران نباش با دعا، صبر و رفتار نیک، کم‌کم فضا آرام می‌شود.

15/11/2025

🔻
استاد مه سه پسر دارم. پسر کلانم ۲۴ ساله است پوهنتون رشته اقتصاد میخواند ترک کرد و بیکار هست در خانه. شوهرم دوکان داره اما هیچ کدام اولاد خود نمیبرد پیش خود هر چه هم برش میگم هیچ، سنش هم بالا هست نمیدانم چه کنم همراه ای مرد یک شاگرد داره ک نزدیک ب بیست هشت سال هست همراهش کار می‌کنه هر چ میگم اور جواب بده اولاد های خود ببر هیچ به هیچ سوالمه نشر میتوانید و یک راهنمای کنین ؟
🔺
هر مادری آینده‌ی فرزندش را می‌خواهد مشکل شاید از طرز فکر شوهرت باشد؛ بعضی مردها فکر می‌کنند پسر هنوز تجربه ندارد یا از روی عادت تنها با شاگرد خود کار می‌کنند. بهتر است با آرامش، نه با شکایت با شوهرت صحبت کنی و بگویی هدف کمک است نه دخالت. پیشنهاد بده یکی از پسرها را برای مدتی کوتاه با خود ببرد تا خودش ببیند توانایی دارد.
در کنار آن، پسرت را تشویق کن که منتظر پدر نماند؛ خودش دنبال کار، مهارت یا تجربه برود. به باور من با صبر، احترام و دعا، راه درست خودبه‌خود باز می‌شود.

14/11/2025

🔻
سلام استاد گرامی
پسری که همیشه میخواستم همرایش ازدواج کنم بلاخره بعد از سه سال خواستگاری ام آمد همه موافق بودن اما قرار شد تا بروند به دیدن پسر و خانه و خانواده ی پسر. وقتی به دیدن این ها رفتند همه فامیلم نظریه شان تغییر کرد و همه جواب منفی به خانواده ی پسر دادن دلایل اینکه نظریه شان تغییر کرد خانه پسر و نشست و برخواست فامیل پسر و موقعیت خانه شان نظریه اینها را کاملا تغییر داد و فامیلم در فکر مادیات بیشتر بودن از این خاطر نپسندیدن.
حالا در وضعیتی بدی قرار دارم هیچ امید به زندگی ندارم هرکار میکنم دلم ارام نمیگیرد و نمی توانم هم در مقابل فامیل ایستاد شوم
لطفااا یک راه حل بگوید چه کار کنم 😭
🔺
بعضا انسان میان عشق و خانواده گرفتار می‌شود و تصمیم گرفتن را دشوار میسازد. احساس ناراحتی و بی‌قراری تو طبیعی است چون سال‌ها برای این رابطه امید داشتی و حالا میان خواسته‌ی قلبت و رضایت خانواده‌ات فاصله افتاده است.
در قدم نخست باید بدانی که عشق، هرچند زیباست، اما برای یک زندگی پایدار تنها کافی نیست. ازدواج پیوند دو خانواده است نه فقط دو نفر. اگر تفاوت فرهنگی، فکری یا سطح زندگی زیاد باشد، در آینده ممکن است باعث تنش و خستگی شود از همین رو خانواده‌ها در این مورد حساس‌اند گرچه گاهی نگاه‌شان بیش از حد مادی می‌شود.
با آرامش و احترام نه با اعتراض با خانواده‌ات صحبت کن. از احساساتت بگو، اما با منطق. اگر می‌بینی آن پسر واقعاً انسان مؤمن، بااخلاق، و اهل کار است، از یک بزرگ خانواده یا شخص معتمد کمک بگیر تا میان‌تان واسطه شود و خانواده‌ات او را از دیدی عادلانه‌تر ببینند. گاهی گفت‌وگو و شناخت بیشتر، نظرها را تغییر می‌دهد.
اما اگر خانواده‌ات قاطعانه مخالف‌اند و دلایل‌شان ریشه در تفاوت‌های عمیق دارد، باید کمی از احساس فاصله بگیری و آینده را با عقل بسنجی. ازدواجی که بدون حمایت خانواده انجام شود در جامعه‌ای مانند ما سختی‌های بسیاری دارد.

: دلت را آرام کن اگر او قسمت تو باشد، خداوند راهش را باز می‌کند، و اگر نه، یقین داشته باش که خیر بزرگ‌تری در پیش داری. گاهی خداوند چیزی را از ما می‌گیرد تا ما را به بهترش برساند.