11/10/2025
.
بابا جونم، بابا احمدم، خطیرَکَم، بابایی پسرم!
پیش از آنکه دنیا فرصتِ گفتن از مهر و بزرگیات را از من بگیرد، میخواهم در اینجا برایت چند سطری بنویسم.
برای تویی که بالاجبار از سهسالگی مرد زندگی شدی و دستان کوچکت را بعد از فوت پدر، مادری قوی، نجیب و دین دار گرفت تا تو و برادران و خواهرانت را به روشنایی علم و آینده برساند.
شاید بتوانم تصور کنم که از مسیر گلآلود روستا تا تهران، از تاریکی نور شمع تا نور دانشگاه، چقدر رنج و سختی را تاب آوردی. و با همان صبوری و پشتکار همیشگی ات، پلهپله بالا رفتی تا روزی به بلندای مدیریت کل برنامه ریزی پالایشگاه تهران برسی. اما هیچگاه آن کودک خان زاده فقیر و فروتن درونت را گم نکردی.
میدانم که تمام جوانیات را برای دیگران خرج کردی؛ برای خانواده برادر و خواهر، برای فرزندان، برای هر کس که دستی نیازمند داشت. خانهمان همیشه پناه بود، و تو و مامان ستونِ این پناه.
تو نانِ خود را بخشیدی تا دیگران سیر شوند، و من از تو آموختم که بخشندگی یعنی لبخند زدن در خستگی.
از تو و مامان یاد گرفتم که زندگی یعنی دست گیری از دیگری، و شاید برای همین است که امروز راهِ یاری و مشاوره را در پیش گرفتهام؛ چون بخشیدن را از شما آموختم.
و اکنون هم شاهدم که هنوز با همان مهربانی و بزرگواری از خواهر و خواهرزاده و برادرم حمایت میکنید و کنارشان هستید، و اینگونه بیش از همیشه باعث افتخارید.
باباجون، می دونی وقتی میبینم در این سن و سال و در غربت هنوز کار میکنی، آن هم در سنینی که باید استراحت و آرامش نصیبت باشد، قلبم به شدت میتپد و درد می گیرد و دو حس غرور و اندوه را تجربه می کنم؛ غرور از اینکه هنوز همان مرد استواری هستی که می شه بهش تکیه کرد، و اندوه از اینکه دنیا چرا هنوز مجالِ استراحت و آسودگیات را نداده!
می خواهم بدانی که قول می دهم که تمام افتخاراتت در ما ادامه خواهد داشت. من از تو سختکوشی را آموختم، از تو انسان بودن را، از تو تاب آوری و دم نزدن، از تو فهمیدم که عشق گاهی بیصداست.
و بخشش را هم خواهم آموخت...
بابا جونم، نفس منی، عمر منی، پشت و پناه منی.
از ته دل و اعماق وجودم برای سلامتی، شادی و آرامش ات دعا میکنم و آرزو می کنم روزی برسد که بتوانم قسمتی از حمایت ها و زحماتت را جبران کنم، آرزو می کنم که موفقیتها و خوشبختی فرزندان و نوه هایت را ببینی، آرزو می کنم که روزی به همراه هم به سفرهایی برویم که همیشه دوست داشتی تا لبخند رضایت و شادی ات را ببینم.
دوستت دارم، همیشه ❤️
#پدر ادعا #سلندیون