
07/11/2025
گاهی در زندگی تصمیم میگیری ازدواج کنی، و ممکن است بخشی از وجودت پشیمان شود.
گاهی تصمیم میگیری ازدواج نکنی، و باز هم بخشی دیگر از درونات احساس فقدان خواهد کرد.
واقعیت این است که هیچ انتخابی خالی از سوگواری نیست.
هر راهی که میروی، بخشی از تو راه نرفته را هم حس میکند.
اگر به حماقتهای دنیا بخندی، شاید بخشی از تو احساس فاصله و بیمعنایی کند.
اگر گریه کنی، شاید بخشی دیگر احساس ضعف یا درماندگی کند.
و اگر با تمام وجودت هم بخندی و هم گریه کنی، باز هم بخشی از تو خواهد گفت:
«آیا راه بهتری نبود؟»
به انسانی اعتماد کنی، ممکن است زخمی شوی.
اعتماد نکنی، شاید تنها بمانی.
درونت میپرسد: «آیا امن بود؟ آیا ارزشش را داشت؟»
حتی در مرزهای مرگ و زندگی،
چه بخواهی پایان را انتخاب کنی، چه به زندگی ادامه دهی،
بخشی از روانت ممکن است هنوز درگیر بماند با:
«آیا میتوانستم راه دیگری بروم؟»
و این، عزیز دل، حقیقتیست که بسیاری از ما فراموش میکنیم:
زندگی، مجموعهای از پارادوکسها و دوگانگیهاست.
ما نه برای فرار از پشیمانی، بلکه برای زیستن با آگاهی و مهربانی با خود زندگی میکنیم.
و شاید… همین پذیرشِ ابهام،
جوهرهی تمام فلسفه، و همهی رواندرمانی باشد.
🇨🇦