
25/06/2025
هیچوقت انقدر تهران رو قشنگ ندیده بودم که این روزها و شبها برای زخمهایش اشک میریختم.
انگار با هر ضربه به هرجای این شهر جای جایِ بدنم درد میگرفت.
شاید بعدها بخوانند، حرفهای دلمان را
که ما نسلی بودیم که زیاد دوییدیم و کم رسیدیم یا اصلا نرسیدیم.
ما نسلی بودیم که با وجود دردها ادامه دادیم.
ما نسلی بودیم که تلاشمان را کردیم، شاید زورمان کافی نبود.
و این همه خشم و غم و ترس و درد در میان اندک شادیها، برایمان زیاد بود، اما ادامه دادیم.
و بازهم درکنارهم ادامه میدهیم.
عکسها از بالای پشت بام خونمون هست، وقتی که شهرم در حال زخمی شدن بود.