𝐅𝐃𝐀 𝐚𝐩𝐩𝐫𝐨𝐯𝐞𝐝 𝐰𝐞𝐢𝐠𝐡𝐭 𝐥𝐨𝐬𝐬

02/09/2024

Welcome to the place to eliminate your obesity worries

07/12/2023

تنم فرسوده و نیمه‌جانی باقیست، مگر انسان چند جان دارد؟!
لب‌های ترک خورده، موهای سپید و رنگی به‌سان برگ‌های پاییزی، خنده‌های پوسیده در پشت این همه بغض کهنه، لبخندهای دروغین و سوزنده... این‌ها همان ارتش ستمکاری هستند که در نبودت این نعش نحیف را به تصرف خود در آورده‌اند.

#سدید

12/04/2022

من،من نیستم

این روزهادیگرمن ،من نیستم.دیگرآن پسرک شادوخندان نیستم.دیگرازمن چیزی نمانده،همه شده تو.این روزهابغض همنشین همیشگی من است.
پرنده خیالم راببین تاکجاپرمیکشد،دیوانه واربرای یافتنت به همه جا سرک میکشدامامگرمی شودتورایافت؟تونایابترازدرشده ای ومن چون صیادی به دنبالت روان.
نمی دانم کی؟کجا؟امامی دانم روزی توراخواهم یافت،چون دلم هنوزبعدازگذشت این همه مدت برای دیدنت روشن است.
نمی دانم چه سحری نهفته است درنامت که وقتی به نامت می رسم همه وجودم پرمی شودازشادی وچشمانم گریه رامهمان می کنند.هوای بارانی رادوست دارم چون شبیه حال من است.
من وآسمان دردهم راخوب می دانیم.
#سدید

11/29/2022

11/29/2022

تو نیستی و هوا ابری هست، گاه آسمان اشک میریزد و‌ گاه نور آفتاب چشمانم را خیره می‌کند. اسمت این‌جاست، خاطرات تو هک به ذهنِ من است، می‌دانی که میگذرد و میگذرد، و قهوه تلخ را اسم تو شیرین-شیرین‌تر می‌کند…
در کافه انتظار تو بودم قهوه‌ی تلخ نوشیدم در خیالم مجسم شدی که از دور ها قدم زنان می‌آیی شیرین‌ شده بودی شیرین، و از قهوه تلخ من حبه های قند تراوش می‌کرد😌
اکنون تو کجایی؟!
#سدید

11/19/2022

💔

11/18/2022

نمیدانم شاید يك روزی تصمیم بگیری که برگردی،
شايد بخواهى دنبال من بگردی،
شايد خیلی دلت بخواهد من را ببینی و با هم حرف بزنیم،
شايد دوست داشته باشی يك فرصت دیگر برايت بدهم،
شاید این بار تو باشی که بخواهى خودت را به من ثابت کنی، بلى هرچند كه دیر ميشود اما احتمال برگشتنت هست، احتمال اینکه من هم قبول کنم تا ببینمت هست...
اما میدانی شاید تا آن زمان من دیگر بزرگ و عاقل شده باشم، شاید که از فشار این همه دلتنگی نسبت به همه چیز بی تفاوت شده باشم...
شاید ديگر به اندازه اين روزها که برايت می نویسم، دوست ات نداشته باشم، اصلا شاید بخواهى من و تو ما شويم اما من دیگر نميخواهم...
نه از روی تلافی و نه از روى انتقام، فقط و فقط به خاطر اینکه بهترین روز هاى زندگی ام را با تو سپری نکردم بلكه به جاش با يك مشت بغض، حسرت، انتظار و خاطره روزها را به شب و شب ها را به روز رساندم، طوری که قلبم ازسنگ شد!
ویژگی سنگ را میدانی چی است؟
بگذار من برايت بگويم:
سخت، بی روح، خشک و بی احساس...
این ها را گفتم که بدانی من سنگ نبودم!
من هم دل داشتم،
يك دل مهربان،
با خيلى آرزوها که میخواست قدم به قدم
تا آخر دنیا با تو باشد،
بلى عزیزم، رفیق نیمه راه بودنت
من را تبدیل به سنگ کرد....
#سدید

10/28/2022

امروز خیلی دلگیرم، از نبودن هایت، هر دقیقه در ذهنم زیر و رو می‌شوی‌، هیچ فکر نمی‌کردم روزی به این اندازه دلتنگ و علاقمندِ صدای کسی، خندیدن کسی و قهرِ کسی شوم.
می‌دانی من حتی برای قهر کردن هایت دق شده ام، همان لحظه هایی که عصبانیت سراسرِ وجودت را احاطه کرده صدایت را در گلویت فشار می‌دهد و تو در لای آن قهر صحبت نمی‌کنی و زُل می‌زنی تا من تو را وادار به صحبت کنم.
آری نسیمم، اینگونه بی تابِ نبودن هایت هستم، من هنوزم در میان چشمانِ میشی ات گیر کرده‌ام، گاهی اوقات به خودم می‌گویم ای کاش نمی‌دیدمش تا روزها در نبودش طاقت فرسا نمی‌شد، اما اگر نمی‌بودی چگونه می‌توانستم برای داستان هایم قهرمان بیافرینم، چگونه برای واژه هایم شخصی با نمک و زیبا پیدا کنم، تو ! و بودن و نبودنت برای من هر روز یک داستان است، داستانِ تلخ و شیرین، اگر هستی خیلی شادم و انگار در اوج زندگی می‌کنم، خودم را مانندِ کبوترهای زیبا احساس می‌کنم، همان پرنده های قشنگی که روی آسمان آبی در لابلای ابرها پرواز می‌کنند.
آری! من با بودنت در اوجم، در نهایتِ خوشبختی بسر می‌برم.
روزی که نیستی مثال کبوتری زخمی، پرنده‌ی دلشکسته، بدونِ آشیانه، بدونِ پر وبال هستم، روزی که نیستی من افتاده‌ام، دست و پاهایم بدون تو در زنجیر است،
می‌دانی با خیالِ تو می‌خوابم و با خیال تو بیدار می‌شوم، گاهی از این عشق و علاقه خیلی دلم می‌گیرد که چرا اینقدر عاشقت شدم، اما نمی‌شود که به قلبم آسوده خاطری بدهم و نبودن هایت را توضیح بدهم.
ذره ذره وجودم محتاج بودنِ تو است، برگرد و در دستانِ هیچکس اسراف نشو، من اینجا ثانیه ثانیه تو را صدا می‌زنم .
#سدید

10/17/2022

از پشت دیوار ترس هایم
با من بخند،
گریه کن...
#سدید