09/07/2023
۱۲۲-
پایاننامه
آینده معنوی ما با هم
موضوعهای این کتاب—یوگا، سعادت و هوشمندی خلاق—بود که در این صفحات بررسی شد. اما پشت صحنه، چیز تاریکتر دیگری نیز بود که آشکار گردید. زمانی شروع به نوشتن کردم که جهان در حال درگیر شدن با پاندمی میشد و کتاب آنگاه به پایان رسید که ماندن درقرنطینه، بیش از آن مدتی به طول انجامیده بود که هرگز بتوان امکان آن را تصور کرد.
در اوقات دشوار، برای مردم بسیار طبیعی است که به «خدا» به عنوان منبع امید و تسلای خاطر پناه ببرند—در اوقات بحرانی نیاز ما برای حمایت معنوی، به شدت بیرون زده و آشکار میشود. با این وجودی که دههها است آمریکاییها و اروپاییها کمتر به موسسههای مذهبی وابستهاند، این حقیقت همچنان پابرجا باقی است. درست به سان پالتویی زمستانی میماند که در بهار کنار گذاشته میشود، برای بسیاری از مردم، وقتی بحران پایان میگیرد، مذهب کنار گذاشته میشود اما نیاز به معنویات، همچون فصلها گذرا نیست. ریشهٔ این نیاز عمیقتر از حس تسکین و امید است. نیاز به خردمندی است. «خرد» کلمهای است که در برابر گرایش به شک و برکناری، روی گشوده دارد. حتی آن افراد که خود را «معنوی» میشمارند، احتمالأ بیشتر دربارهٔ مسائلی چون اعتماد به نفس و عشق میاندیشند.
خرد، اهمیت حیاتی دارد. پاسخهایی درباره اینکه چرا موجودیت داریم و هدف از بودنمان چیست را به ما ارائه میدهد. خردمندی در «یوگا»، بینشی دربارهٔ آگاهی به ما ارائه میکند، و به همهٔ سن و سالها و موقعیتها پل میزند. به قلب حقیقت میرسد. در جستجوی حقیقت بودن در نهایت همآن چیزی است که به همهٔ افراد انگیزه به هم پیوند خوردن میدهد، تا احساس کمال کنند. در نهایت، جستجوی حقیقت، همآنچیزی است که همه افراد را مقید به انگیزهٔ حس کمال میکند. در واقع، آنها که برای گوش دادن به صدای سکوت در خودِ حقیقیشان مکث میکنند، در هر دوره سنی، خوشاقبالترین میباشند.
هنوز اما، باید اضافه کرد، بیآنکه سرور و یا ناامیدی فرد تأثیر مهمی داشته باشد، روح، هرگز هیچکس را رها نمیکند. «رابیندرانات تاگور»، شاعر، در سرودهاش این مهم را به شفافیت چنین ارائه میکند:
ذرات گرد و غبار در نور میرقصند
این نیز همان رقص ماست
ما به درون خود گوش نمیسپاریم تا نوای آن را بشنویم
رقص ادامه دارد و در شادی آفتاب
یک خدا پنهان است
این بیانگر امیدی ابدی است. اما با وجودیکه روح، هیچکسی را ترک نمیکند، مسیر رسیدن به بلوغ و معنویت ماندگار، و خودِ خردمندی یا حکمت، چنان که «تاگور» بیان میکند، آنگاه است که به موسیقی درون گوش فرا میدهید و یا آنطور که یوگا آن را آموزش میدهد، با جذابیت مغناطیسی خویشتن آغاز میشود.
در حال حاضر جستجو درباره «خرد و حکمت» مهمتر است تا جستجو دربارهٔ خداوند—من فکر میکنم. از زمانی که (آلدوس هاکسلی Aldous Huxley) عبارت «فلسفه دائمی»(۱) را ابداع کرد، جویندگان در غرب به این درک رسیدهاند که برای دربرگرفتن این مجموعه بزرگ که محتوای آن از خرد و حکمتی تنومند برخوردار است و در طول زمان، انبوهتر گردیده، طایفه—باوری، بسیار محدود و باریک و مذاهب بیش از حد عرفی یا ارتدکس میباشند. صحنه معنوی که امروز در اطراف ما در حال رخ دادن است، نسخهٔ به روز شدهای از «فلسفه دائمی» است. فکر کردن به این که میشود فضیلت را به روز کرد، لبخندی بر لب میآورد. این واقعاً نوعی ترفند، از آن ترفندها که نسل به نسل تکرار میشود است. باید مردم را متقاعد کنید که آگاهی ناب واقعی است. اگر موفق نشوید، شما در حال موعظه برای سنگها میباشید.
برای بسیاری از افراد معنوی، دربارهٔ اینکه مذاهب سازماندهی شده به نیروهای اجتماعی ارتجاعی، خدمات رسانی میکنند و نسخهٔ جزمی و متعصبی را از خداوند ارائه میدهند، شک کمی باقی مانده است.
اما، نادیده گرفتن تشنگی معنوی که هنوز در ما وجود دارد، بسیار ناگوار و اسفناک است. صحنه معنوی فعلی ممکن است خلأ را به طور کامل پر نکند، اما میتوانید آینده معنویت را در آنچه امروز رخ میدهد، پیش بینی کنید:
- مردم خارج از اصول و قوانین دینی سازمان یافته، آزادانه احساسات خود را بیان میکنند.
- آنها، نسبت به تجاربی که نسلهای قبل از آنها، رد و یا محکوم کرده و مادیگراهای مطلق نیز آن را کاملاً رد میکنند، احساسی پذیرا و گشوده دارند.
- آنها به این که رودخانه پهناور معنویت، سدههاست جاری میباشد، آگاه هستند.
- آنها احساس میکنند که در این جستجوی شگفتانگیز انسان، به حساب آورده شدهاند.
- آنها باور دارند که تکامل آگاهی واقعی است و ارزش پیگیری دارد.
- آنها اعتقاد دارند که میتوانند به تصویری شرافتمندانه دست یافته و زندگی کردن به آن شیوه را آغاز کنند.
امروز، سدهها دیرتر، آن جویندگانی که فرد ملاقات میکند، انواع بسیار گوناگون دارد: شاگردان و یا آنان که مدام یوگا را تمرین میکنند، میانجیهای هر خط و رنگ و قماش، طرفداران «یونگ» که در دهه پنجاه میلادی باب شده بود، آزاد اندیشان و بچههای گل (۲) در دهه شصت میلادی، گلهایی که از استادانی همچون «کریشنا مورتی» و پیر یا «گورو»هایی همچون «پاراماهانزا یوگاناندا» و حتی تئوسوفیستها (پیروان حکمت الهی). سرسپردگان در ادیان سازماندهی شده نیز، ایمان و نور مخصوص به خودشان را میتابانند…. چادر بزرگی است.
هر چقدر هم که نشانهها و فرجامها امیدوارانه باشد، این جنبش متنوع، گاهی به سختی رمزگشایی میشود. در این دنیای رنجدیده موفقیتهای مربوط به معنویات کجا هستند؟به نظر نمیرسد در درون اندیشهٔ سیاسی و یا اجتماعی ارتودکس، طرحهای زیادی موجود باشد. اما به عنوان جنبشی مبتنی بر مردم، معنویات شخصی، بسیار قدرتمند است. ما آن را به وضوح در ایدهآلیسم خاموشنشدنی میلیونها تن که یا با جذابیت حکمت و خرد لاس میزنند، یا در آن عمیقتر فرو میروند، میبینیم.
مسیر خرد و حکمت که همواره بیزمان است، همیشه گشوده است. باید به صراحت بگویم که، هیچ گزینهٔ دیگری برای تمایلات معنویمان نمیبینم. بنابراین، هر شکلی که جنبش معنوی تا سی سال آتی به خود بگیرد، از همین لحظه جستجوی شخصی و مسیر درونی، حیاتیترین و پرقدرتترین جنبشی است که در اختیار داریم و شایسته آن است که با شرایط خودش و بدون برچسبها ارزیابی و در نظر گرفته شود.
در حالی که درباره این پایاننامه فکر میکردم، به کتابی به نام "روح عاشق"، که مجموعهای از ترجمه سرودهها بود، نگاهی انداختم. این نگارش را تحت تأثیر عشق به "مولانا"، "کبیر" و "میرابایی" نوشتم. "یوگا" با دانش خود قدرتمند است، اما شعر برای قلب آواز میخواند. خرد و حکمت به نمایش بیرونی نیاز ندارد، زیرا در بیرون، چیزی رخ نمیدهد. عشق روح، زمانی که به یک مکان ثابت و تغییر ناپذیر برویم تجربه میشود، که فراتر از همه جهانهای سعادتمند یا مشکلدار است.
آینده یک وهم است و زمانی زاده میشود که ذهن سرچشمهٔ بیزمان خود را از دست دهد. در نور، صدای بیزمان، مسیر خرد و حکمت را نشان میدهد. "مولانا"، مثل همیشه، با زیبایی بیهمتایی چنین میگوید:
«تنها در این لحظه و گاه دوباره، ناگهان از خوابهایم بر میخیزم
تا رایحهٔ غریبی را بو کنم. با باد جنوب میآید، اشارهای مبهم که باعث شوق و شور من میشود.
مانند نفس مشتاق تابستان که میخواهد کامل شود.
نمیدانستم چه چیزی در این نزدیکی است یا که از آنِ من است - این کمال شیرینی که در اعماق قلبم در حال شکفتن است.»
۱-
The perennial philosophy (Latin: philosophia perennis), also referred to as perennialism and ... Mithraism and Hinduism, with Persian/=Iranian influence
The perennial philosophy states that at the heart of each authentic tradition lies One Universal, Timeless Truth that transcends all time and space.
فلسفه دائمی (به لاتین: philosophia perennis)، همچنین به عنوان دائمیگرایی و... ریشه در میترائیسم و هندوئیسم، تأثیر گرفته از ایران باستان
فلسفه دائمی بیانگر این است که در ذات هر سنت معتبر، حقیقتی جهان شمول و بیزمان وجود دارد که از زمان و فضا فراتر میرود.
روشون نشده بگن « persennial »
(ریشه «فلسفه دائمی» در خرد مینوی ایران است که میباید برای جهان باز-توجیه شود. این فلسفه به دست ابن رشد از قرن دوازده میلادی، تا حد زیادی فلاسفهٔ ما را مطرود و ساکن نگاه داشت و تأثیر او باعث عقب ماندن یا عدم مشارکت ایران در نوزاییاش و ورود به مدرنیته شد. مترجم)
۲-بچههای گل یا Flower children گروه یا افرادی مخالف نورمهای اجتماعی بودند و باورهای خود را برای خود میساختند.